روانشناسی اجتماعی به عنوان یک علم

برای کشف روابط قانونمند میان اشیاء و یا پیشایندهای روانشناسی از «روش علمی» استفاده می شود. نخستین گام در روش علمی مشاهده است. گام بعدی این است که دلیل وقوع آنچه را که مشاهده شده است، حدس زده شود. این حدس، تلاش برای کشف «رابطه قانونمندی» است.

گام تنهایی، طراحی یک آزمایش (یا مجموعه ای از آزمایش ها) است که فرضیه را تأیید یا رد خواهد کرد. شرایط یک آزمایش خوب، اغلب مستلزم ترکیب مهارت های حاصل از دو حیطه علم و هنر است. واقعیت این است که روانشناسان اجتماعی به عنوان آزمایشگر، از هنر برای غنای علم خود استفاده می کنند.

این نکته به ویژه در خصوص آزمایش های روانشناسی اجتماعی صحت دارد. در یک آزمایش آزمایشگاهی، دو متغیر وجود دارد: «متغیر مستقل» و «متغیر وابسته». «متغیر مستقل»، متغیری است که آزمایشگر آن را تغییر می دهند تا دریابد که آیا بر متغیر دیگری تأثیر دارد یا نه.

«متغیر وابسته»، متغیری است که آزمایشگر آن را اندازه گیری می کند تا اثرهای متغیر مستقل را ارزیابی کند. همچنین مهم ترین ویژگی یک آزمایش آزمایشگاهی کنترل است؛ زیرا مطالعه دقیق اثر هر متغیر، تنها با کنترل محیط و متغیرها امکان پذیر است. با وجود اینکه کنترل، جنبه خیلی مهمی از آزمایش آزمایشگاهی است، ولی مهم تر از آن «گماردن تصادفی» است. «گماردن تصادفی»، فرایندی که طبق آن همه شرکت کنندگان شانس برابر دارند تا در هر حالتی از یک آزمایش شرکت کنند.

پژوهشگران با گماردن تصادفی آزمودنی ها، می توانند نسبتا مطمئن شوند که تفاوتهای موجود در شخصیت و پیشینه شرکت کنندگان، به صورت یکسانی در همه حالت های آزمایشی توزیع شده اند. ایک انتقاد مکرر از آزمایش های آزمایشگاهی این است که تقلیدهایی ساختگی از دنیا و نه انعکاسی از جهان واقعی هستند؛ لیکن یک آزمایش می تواند از دو جهت متفاوت، واقعی باشد که به آنها واقع گرایی آزمایشی» و «واقع گرایی ظاهری» می گویند. اگر آزمایش بر شرکت کنندگان تأثیر داشته باشد و آنها را به جدی گرفتن موضوع وادارد و در روش های آزمایش درگیر سازد، می توان این را واقع گرایی آزمایشی» نامید.

«واقع گرایی ظاهری»، میزان شباهت موقعیت یک آزمایش با موقعیت هایی است که افراد در زندگی روزمره با آنها مواجه می شوند. برای اینکه بر واقع گرایی آزمایشی افزوده شود از «داستان پوششی» استفاده می شود. «داستان پوششی»، محیط و برنامه کار یا آزمایشی است که برای فراهم کردن یک موقعیت پژوهشی طراحی می شود، به طوری که شرکت کنندگان در آزمایش، اطلاع پیدا نمی کنند که چه جنبه ای از رفتارشان مورد مطالعه قرار می گیرد و در نتیجه، تحت تأثیر این آگاهی هم قرار نمی گیرند و واقع گرایی آزمایشی، افزایش پیدا می کند.

مثلا در یک آزمایش، به آزمودنی ها گفته شد که در یک آزمون مربوط به دستپاچگی شرکت می کنند تا برای شرکت در بحثی درباره روانشناسی جنسیت برگزیده شوند.

اما در واقع، آنها بدین منظور در معرض این آزمایش قرار گرفتند که تأثیر آن بر علاقه آنها نسبت به گروه، مورد مشاهده قرار گیرد.

سه مسأله ای که آزمایشگر را با مسائل اخلاقی جدی مواجه می سازد به این شرح است:

۱- دروغ گفتن به مردم، مطلقا غیر اخلاقی است.

۲- دروغ پردازی، اکثرا منجر به تجاوز به حریم خصوصی مردم می شود. چون کسانی که به عنوان آزمودنی به خدمت گرفته می شود، نمی دانند که آزمایشگر واقعا چه چیزی را مطالعه می کند و در موقعیتی قرار ندارند که آگاهانه موافقت خود را ابراز دارند.

۳- روش های آزمایشی اغلب مستلزم پاره ای تجارب ناخوشایند، از قبیل درد، یک نواختی و کسالت، تشویش و اضطراب هستند. تصمیم به اجرای یک آزمایش، به هزینه ها و منافعی بستگی دارد که با آن پژوهش ارتباط دارند. با این وجود، پنج رهنمود زیر توصیه می شود:

۱- باید از به کار بردن روش هایی که موجب درد و ناراحتی شدید می شوند، احتراز کرد.

۲- آزمایشگران همواره باید آماده باشند تا به جای فریب دادن، روش های دیگری به کار بگیرند و اگر توانستند روش مناسب دیگری بیابند، باید آن را به کار ببرند.

۳- آزمایشگران باید این اختیار را برای آزمودنی ها فراهم سازند که اگر رنج و ناراحتی آنها خیلی شدید شد، آزمایش را ترک گویند.

۴- آزمایشگران باید در پایان هر جلسه آزمایشی، زمان قابل ملاحظه ای را با هر آزمودنی صرف کنند؛ آزمایش را دقیقا برای او توضیح دهند، هدف واقعی آن را روشن سازند و دلایل فریب را بازگو کنند.

۵- آزمایشگران نباید به خاطر هوی و هوس اقدام به انجام آزمایشی کنند که مستلزم فریب و ناراحتی است.

جلسه پس از آزمایش، که «جلسه آگاه سازی» نامیده می شود، بخش خیلی مهمی از آزمایش است. نه فقط به عنوان وسیله ای برای رفع بعضی ناراحتی ها و فریب های اعمال شده در ضمن آزمایش، بلکه به این دلیل که برای آزمایشگر فرصتی فراهم می شود تا به آزمودنی آموزشی بدهد و آزمایش را برایش به صورت یک تجربه آموزنده در آورد.

به علاوه این امر به آزمایشگر اجازه می دهد تا تعیین کند که روش وی تا چه اندازه کارساز بوده است، و بتواند از طریق آزمودنی کشف کند که این روش را چگونه بهبود بخشد. یکی از ملاحظه های اخلاقی، مسئولیت اخلاقی دانشمند در قبال چیزهایی است که کشف می کند.

بر این اساس، آگاهی روانشناسان اجتماعی از این واقعیت که پدیده هایی که با آنها سر و کار دارند، مخلوق آنها نیستند، باعث مبرا شدن روانشناسان اجتماعی از مسئولیت اخلاقیشان نمی شود. در واقع، تحقیقات روانشناسان اجتماعی، باعث متبلور شدن این پدیده ها را در فنونی کاملا سازمان یافته و کاربردی می شود. همواره این امکان وجود دارد که عده ای این فنون را بسط و گسترش دهند و برای مقاصد خود به کار ببرند. اگر این فنون در اختیار افراد نابکار قرار گیرند، می توانند اجتماع را به صورتی کابوسی وحشتناک در آورند. پس باید مردم را در خصوص چگونگی احتمال های موجود در به کارگیری این فنون، آموزش داد.