نظریه شفریتز و اوت
در مورد تاثیر روش مدیریتی در رشد بانوان در سازمان ها به این نکته اشاره دارند که حمایت بیش از حد مدیران از بانوان و عدم قراردهی آنان در پست های بدون ریسک و خطر می تواند باعث شود که بانوان نتوانند
شایستگی های خود را به اثبات رسانده و در جریان پست های مخاطره آمیز نیز نتواند از توان مندی های لازم برخوردار شوند.
باری بوزان معتقد است امنیت اجتماعی تابع امنیت ملی است
بوزان از نخستین صاحب نظرانی است که بحث های منسجمی را درباره ی امنیت مطرح نموده است. آرای وی درباره ی امنیت، سطوح فردی، ملی و بین المللی آن را در بر گرفته و امنیت اجتماعی را ذیل امنیت ملی آورده است که در اینجا به دلیل ارتباط با موضوع به نظرات وی درباره ی امنیت فردی و اجتماعی اشاره می شود . اوی معتقد است که امنیت اجتماعی به مقابله با خطراتی می پردازد که به صورت نیروی بالقوه یا بالفعل، هویت افراد جامعه را تهدید می کند.
بنابراین امنیت اجتماعی از نظر بوزان «به حفظ مجموعه ویژگیهایی ارجاع دارد که بر مبنای آن خودشان را به عنوان یک عضو اجتماعی قلمداد می کنند یا به بیان دیگر، مربوط به جنبه هایی از زندگی فرد می شود که هویت اجتماعی اورا سامان می بخشد»؟.
در واقع از دید و آنچه که باعث شکل گیری گروه می گردد احساس وابستگی و تعلقی است که میان اعضای گروه وجود دارد. در نتیجه هر عامل و پدیده ای که باعث اختلال در احساس و تعلق و پیوستگی اعضاء گردد
وامنیت گروه را به مخاطره انداخته و تهدیدی بر امنیت اجتماعی قلمداد شود0
در نهایت باران بر درک مفهوم امنیت اجتماعی به عنوان امنیت هویت تاکید می نماید و امنیت اجتماعی را به «قابلیت الگوهای سنتی زبان در هر کسی مرد کسیه، هویت و عرف ملی مربوط می داند »
بورانی بات خود را در باب امنیت اجتماعی با بیان معنای ارگانیکی نهفته در بین نوری آغاز می کند و معتقد است زمانی امنیت اجتماعی مطرح خواهد بود که نیروی بالقوه با بالفعلی به عنوان تهدیدی برای هویت افراد جامعه وجود داشته باشند
ا منیت اجتماعی از نظر بوزان به حفظ ویژگی هایی ارجاع دارد که بر مبنای ان افراد خودشان را به عنوان عضو یک گروه اجتماعی قلمداد می کنند. با به بین دیگر معطوف به جنبه هایی از زندگی فرد می گردد که هویت گروهی و را سامان می بخشد
در واقع آنچه باعث می شود گروه اجتماعی سامان گیرد احساس وابستگی او معنی است که میان اعضای گروه وجود دارد و به آنها کلیت یکپارچه ای می بخش که مبنای تعریف اعضا از هستی خویش خواهد بود و شناسایی دیگران به عنوان بیگانه و خارجی هر عامل و پدیده ای که باعث اختلال در احساس تعلق و پیوستگی اعضای گروه گردد.
در واقع هویت گروه را به حشره شناخته است و تهدیدی برای امنیت اجتماعی قلمداد می گردد. بدین جهت است که بوزان مفهوم ارگانیکی امنیت اجتماعی را هویت دانسته و امنیت اجتماعی را مترادف امنیت هویت تلقی می نماید.
نظريه ال ویور
جامعه برای وی همسو با بوزان امنیت اجتماعی را عبارت از: «توان یک پاسداری از هویت جمعی خود در مقابل تهدیدات واقعی یا فرضی می داند».. او بر ارتباط نزدیک میان هویت، جامعه و امنیت تأکید دارد و خاطر نشان می کند که پاسداری و محافظت از هویت جامعه در قالب حمایت از گروههایی اهمگن می گردد که هویت سازی برای افراد را به عهده دارند، مانند گروههای قومی تردمی و مذهبی الوور در پاسخ به این سؤال که جایگاه امنیت کجاست، توضیح می دهد که این گروههای بزرگ دارای هویت هستند، یعنی اعضای گروه بر اساس تعلقاتی (دینی، قومی یا ملی) به یکدیگر پیوند خورده اند و به جهت همین الستراکات میان خود احساس پیوستگی می نمایند.
حال زمانی که هویت چنین گروههایی تهدید می شود امنیت اجتماعی مطرح خواهد شد. به بیان دیگر، زمانی که حیات جامعه در بخش سخت فراری امنیت دچار خطر شود برعهده امنیت ملی است که با آن مقابله نماید.
اما زمانی که امنیت جامعه در بخش نرم افزاری در معرض چالش قرار می گیرد امنیت اجتماعی با ایجاد حریم برای جامعه از هویت آن دفاع می نماید.
از نظر ویور (wever) امنیت اجتماعی بدان معناست که جامعه بتواند در شرایط تغییر و تهدیدات واقعی و محتمل ویژگی های اساسی خود را حفظ نماید.
ویور به ارتباط نزدیک بین هویت، جامعه و امنیت تاکید دارد و خاطرنشان می کند آنچه که جامعه به دنبال آن است امنیت و هویت است و افراد جامعه نمی توانند نسبت به آنچه که هویت آنها را تهدید می کند احساس مسئولیت نداشته و آنها را تنها به دولت واگذار نمایند. او معتقد است تئوری امنیت اجتماعی بر هویت جمعی در مقیاس بزرگ مانند هویت های مذهبی و هویت های قومی متمرکز است که کارایی و وظایف مستقل از دولت دارند.
در واقع امنیت اجتماعی یک موضوع هویتی و نوعی تئوری مطرح در روابط بین الملل است که در جستجوی جنبه های اجتماعی تاثیر گذار در ارتباطات بین المللی است. این تئوری بیانگر اهمیت امنیت اجتماعی یا ناامنی اجتماعی است.
مراد از ناامنی اجتماعی موقعیت هایی است که در آن گروه های مهمی در یک جامعه احساس می کنند مهاجرت، واگرایی یا امپریالیسم فرهنگی هویت آنها را در خطر انداخته است. در گذشته هر گاه ملتی بدین میوه ها احساس تهدید می کرد می توانست از دولتش بخواهد تا بطور مقتضی بدان پاسخ دهد. با کدر شدن مرزها به نظر می رسد که این امر دیگر امکان پذیر نیست اما می توان تهدیدات هویتی را با تقویت هویت و فرهنگ پاسخ داد.
مهم ترین کارکرد هویت، ایجاد پیوستگی و همانندی است، برخورداری از هویتی منسجم سبب می شود تا فرد نسبت به وقایع و حوادث اطراف خود موضع واحدی را با در دست داشتن معیارهای واحد در پیش گیرد.