فضاهایی که باعث ترس بانوان می شود

مرور آرا و نظریه های مربوط به امنیت بیانگر آن است که این مفهوم تحولات و فراز و نشیب های متناوبی را طی کرده است، منتهی نکته أن است که به تدریج شاخه ها و حوزه های بیشتری از علوم انسانی هر کدام به بعدی از امنیت توجه کرده و آن را از نگاه خود مطالعه کرده اند. از این روست که در دهه های گذشته امنیت به مفهومی کاملا بین رشته ای (interdicipinary) تبدیل گشته است. به طوری که مطالعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی،هر یک تحلیل خاصی از مسائل و مشکلات امنیتی فرهنگی، مذهبی و جوامع معاصر با رویکرد های مختلف خود ارائه می دهند.

بانوان به جزئیات فضا بیشتر توجه می کنند. امنیت در محیط شهری برای بانوان عبارتند از: شفافیت و نور پردازی، اشراف بصری، طراحی معبور مرور – روز وس وراهه ای که افراد استفاده می کند. طراحی راه های فرار در صورت ضرورت، مشارکت به تساوی زن و مرد در محیط ارتباطی و به طور مثال در مصاحبه های انجام شده بانوان از اینکه قسمتی از پل های عابر پیاده اسیر تابوی تبلیغات پوشیده شده خصوصا در شب احساس ناامنی داشته و با اور غیر اهدای عمومی تاریک که نور کافی ندارد احساس ترس دارند.

این مطالعات و پژوهش ها بحث نسبتا جدیدی است که برای اولین بار در درایور های ارگارتان، کانادا، هند، فرانسه، روسیه، کوبا، امریکای جنوبی و ایران به شکل اولیه مطرح نشده است. در این راستا همایش بانوان و زندگی شهری اندر آیات براء ۱۳۶۱ توسط مدیریت شهری در دانشکده علوم اجتمای دانشگاه تهران برگزار شد و مقاله های پژوهشی با موضوعات بانوان ارائه شد که مورد توجه علاقه مندان قرار گرفت جنوری در مورد روش های ارزیابی امنیت را از محله ها آغاز نموده مطالعاتی در دوره ها به صورت نگرش و از طریق بحث، تهیه نقشه محلات، مشاهده مارکتی، نیت، تحلیل و ارائه تصویرهای یافته ها و اجراء برنامه ها تعریف نموده است وی راهکارهایی جهت حفظ امنیت مطرح کرده که عبارت از:

طراحی محیط امن، آگاهی از محیط، دیدن و دیده شدن، شنیدن و شنیده شدن، توانائی فرار افراد در زمان وقوع حوادث در دسترسی های محله ای، زانستگی در محیط جمعی و مشارکت جمعی ضرورت کثرت گرایی و مشارکت در جامعه مدنی ایجاب می کند تا همه سر شور و نشان به دور از هرگونه تفاوت نظیر سن، جنسیت، قوم، نژاد، طبقه، ایسی حرکتی و مد و بتواند در عرصه تعاملات اجتماعی مشارکت فعال داشته با حضور در فضاهای عمومی و داشتن فعالیت های چهره به چهره زندگی بتوازن نقشی موثر در سرنوشت شرشر ایفا کرده و متقابلا از مواهب سری نیز برای رفع نیازهای خود بهره مند شوند.

براساس این رویکرد محیطی، فضاها بر رفتار افراد تاثیر می گذارند و می توانند برای تنظیم رفتار او به کار گرفته شوند. این نظریه ها به شرایط کالبدی و فیزیکی و به طور کلی ویژگی های فضا، محیط و مکان توجه دارند او مفاهیمی مانند فضای عمومی و خصوصی با طراحی محیطی را مد نظر قرار می دهند. در این نظریات، اعتقاد بر این است که بین ساختار محیط و احساس ناامنی رابطه وجود دارد و نشانه هایی حاکی از انحطاط کالبدی محل سکونت و ضعف نظارت های اجتماعی، احساس ناامنی را تحت تاثیر قرار می دهد.

الیزابت وود (۱۹۶۱) اولین کسی بود که به رابطه ی بین جرم و محیط فیزیکی اشاره کرد. او این بحث را مطرح ساخت که چگونه ویژگی های فیزیکی ذاتی مربوط به گسترش ساخت منازل عمومی مانع تماس و ارتباط میان ساکنان آن می شود. تماس و ارتباطی که زیربنای کنترل اجتماعی غیر رسمی است . |

تيبالدوز که بنا به اظهارات خودش متاثر از نظر جین جیکوبز می باشد به نقل از وی می گوید «مسولیت اصلی برنامه ریزی و طراحی شهری، تا آنجا که سیاست و کنش عمومی از عهده اش بر می آید – خلق شهرهایی است که باید به صورت مکان هایی مطلوب و دلپسند برای رشد طیف گسترده ای از طرح ها، ایده ها و فرصت ها در کنار توسعه و رشد اراده های عمومی عمل کند و در ادامه بهترین محیط های شهری را از نظر پویایی و امنیت اینگونه توصیف می کند:

بهترین محیط های شهری، آنهایی هستند که در آنها کاربری ها ادغام شود و طیف متنوعی از فعالیت ها و تخصیص ها به وجود آید. به عبارتی دیگر، منطقه بندی و تفکیک کاربری ها و فعالیت ها، عامل مرگ عرصه های شهری است، جذابترین مکان ها دربردارنده ی تنوع فعالیت ها و تجربه ها هستند. زندگی، کار، تجارت، خرید و بازی همگی از تعامل با یکدیگر سود می برند.

ادغام کاربری های محیط هایی ایمن و پویا – چه در سطح خیابان ها و چه در ساختمان های متفرد- پدید می آورد. علت جذابیت و امنیت عرصه کی عمومی این است که می تواند افراد مختلف را در زمان های متفاوت و برای اهداف گوناگون به خود بخواند.

این کار نه تنها سبب افزایش تحرک و پویایی محیط می شود، بلکه نظارت غیر رسمی بر عرصه ی عمومی را نیز فراهم می سازد.

انجل (۱۹۸۷) یکی دیگر از نظریه پردازان متقدم است که بر اهمیت ساختار محیط در پیشگیری از جرم تاکید دارد. او معتقد است که محیط مریکی با مشخص کردن قلمرو، افزایش میزان دسترسی، ایجاد و یا حذف وده ها و مرزها و شبکه های توزیع و با تسهیل مراقبت و نظارت به کی پلیس و شهروندان تاثیر مستقیمی بر موقعیت جرم زا دارد » هابرماس نیز با انتقاد از معماری مدرن، معتقد است «بلوک ها در گذشته رو به خیابان داشتند و در پشتشان حیات و باغ بود.

امروزه این سبک معماری قدیم بر اثر تغییراتی که در شکل خیابان و میدان ها به وجود آمده به هم خورده

است. در سبک معماری جدید جایی برای حوزه ی خصوصی جداگانه اشخاص وجود ندارد و هیچ فضای گسترده ای برای روابط جمعی و ملاقات های عمومی لحاظ نشده است »